رمان سکوت بره ها
یکی از شاهکارهای رمان نویسی جهان، کتاب سکوت بره ها نوشته ی توماس هریس می باشد. برای معرفی کتاب سکوت بره ها، می توانیم آن را در زمره ی کتاب های جنایی و روانشناختی جهان بدانیم. توماس هریس در نوشتن این رمان چیره دستی بسیاری به خرج داده است.فیلمی نیز بر مبنای این رمان ساخته شده و در دنیا بسیار سر و صدا کرد.
دانشجوی تازه فارغ التحصیل شده و تازه کار به نام کلاریس استرلینگ برای تحقیق روی پرونده به کمک گرفته می شود. افسر مسئول پرونده وی را نزد دکتر هانیبال لکتر که در زندانی مخوف تحت تدابیر شدید امنیتی نگهداری می شود، می فرستد تا از طریق وی اطلاعاتی در مورد این قاتل کسب کند.
لکتر سرنخ هایی به کلاریس استرلینگ می دهد که وی را به قاتل زنجیره ای بسیار نزدیک می گرداند. در نهایت با کمک های لکتر این پلیس جوان موفق به دستگیری قاتل دختران جوان می گردد، اما چگونگی این ماجرا بسیار خواندنی ست.
رازهای نهفته ی یک زن
زنی که وقتی به امروز او نگاه می کنیم، زنی خوشبخت را می بینیم که در ناز و نعمت همراه شوهر ثروتمند خود روزگار می گذراند. برادر گریگوری که اندکی نیز ترش روست او را زنی لوس و خودخواه می پندارد. وی در ابتدا راضی به نوشتن سرگذشت مارگارت نیست اما رفته رفته مجاب به این کار می شود.
وقتی مارگارت لب به سخت می گشاید، هم برادر گریگوری و هم خواننده متوجه می شوند که وی از چه دنیای دردناک و پر حادثه ای عبور کرده تا به زندگی آرام کنونی خود رسیده است.
داستان در قرن چهاردهم روی داده است. زمانی که خرافات و کج فهمی ها بیداد می کرده است.
مارگارت دارای نعمت خدادادی شفابخشی بود. او می توانست با استفاده از نیروی خود دردها و برخی بیماری ها را شفا بخشد. او یک بار پیش از این ازدواجی وحشتناک با مردی مجنون داشته که به سختی از آن گریخته و نجات پیدا کرده است.
جایی نزدیک بود او را به تهمت جادوگری در آتش بسوزانند. اما از همه ی این مصائب وی با عشق و ایمان بی کران خود نجات پیدا کرده است.
برای قرار گیری در جریان کامل سرگذشت این زن بهتر است به متن کتاب مراجعه کنید.
رمان زندانی قلعه ی قهقهه
داستان کتاب زندانی قلعه ی قهقهه با داشتن تم تاریخی، حادثه ای و نیز عاشقانه یک رمان تمام عیار محسوب می شود. داستان در دوران شاه اسماعیل صفوی شکل گرفته است.
همان طور که نام کتاب گوش زد می کند، به قلعه ی قهقهه می رویم که نزدیکان شاه در آن زندانی می شده و برای سال های طولانی عمر خویش را در دیوارهای بلند و نفوذ ناپذیر این قلعه می گذراندند. افرادی چون اسماعیل میرزا و خان احمد گیلان تا پایان عمر خود در این قلعه زندانی بوده اند.
قلعه ی قهقهه در فاصله ی 85 کیلومتر شمال شرقی شهر مشکین شهر اردبیل واقع بوده است.
توصیفات فوق العاده از روحیات شخصیت های تاریخی داستان و همچنین وقایع تاریخی در این کتاب بسیار برجسته و ممتاز هستند. نثر کتاب روان و دلپذیر بوده و جایی که نوش داروی عشق به متن داستان دویده می شود، پویایی و گرمای قصه خواننده را فرا می گیرد.
در قلعه ی سرد و بی روح قهقهه ندای عشق سر داده شده و زندان را به گونه ای دیگر تغییر می دهد...
دزیره... معشوقه ی امپراطور فرانسه
برای معرفی کتاب دزیره می باید از نقطه ای آغاز کنیم که ناپلئون تنها یک افسر جنگی بوده و در یک پارچه فروشی با دزیره کلاری آشنا می شود. در این زمان بناپارت از هیچ شهرتی برخوردار نبوده و به دزیره دل می بازد. این دو با هم قرار ازدواج می گذارند، اما حوادث تاریخی به صورتی پیش می رود که ناپلئون بدون توجه به دزیره با ژوزفین که دارای نفوذ سیاسی بود ازدواج می کند.
این اتفاق در حالی می افتد که قلب ناپلئون بناپارت همچنان در گرو مهر دزیره است. دزیره نیز به دلیل این خلف وعده از ناپلئون روی گردانده و در مسیر اتفاقاتی با یکی دیگر از مردان پرقدرت و خوشنام جمهوری ازدواج می کند.
ناپلئون تاج گذاری کرده و امپراطور فرانسه می گردد. حوادث داستان باز دستخوش تغییر شده و برنادوت شوهر دزیره به عنوان جانشین پادشاه به سوئد می رود.
جنگ ها و کشور گشایی های ناپلئون بناپارت به زیبایی در داستان به تصویر کشیده شده است.
دزیره و ناپلئون چند بار دیگر به رویارویی مستقیم با هم می رسند، که این صحنه ها از زیباترین صفحات کتاب هستند.
در آخر نیز جایی که ارتش متحدین به پشت دروازه های پاریس رسیده اند، دزیره ناپلئون را وادار به تسلیم می کند... زیرا او تنها کسی ست که هنوز بناپارت محبتش را در دل دارد.
پرنده ی خارزار
" من همه چیز را گردن گرفته ام و نمی توانم هیچ کس را سرزنش کنم و از هیچ چیز هم متاسف نیستم. پرنده که خاری سینه اش را خسته است از قانونی تغییر ناپذیر پیروی می کند. او نمی داند چه چیزی وادارش کرده که سینه اش را به خار بسپارد و آوازخوانان می میرد. حتی لحظه ای که خار سینه اش را می شکافد، از فرا رسیدن مرگش آگاه نیست و به همان قانع است که آنقدر بخواند و بخواند تا دیگر صدایی در گلویش باقی نماند.
ولی ما، ما هنگامی که خاری در سینه مان فرو می کنیم، می دانیم، درک می کنیم و با این همه ادامه می دهیم و ادامه می دهیم..."
درون مایه ی کلی داستان در همین چند سطر نهفته می باشد. قصه بر مدار رنج بنا نهاده شده است. رنج از دست دادن. از دست دادن پس از تجربه ی حس داشتن.
برای مگی شخصیت اول قصه که در طول داستان از دخترکی کوچک و خردسال به زنی میانسال مبدل می گردد، همه ی چیزهای دوست داشتنی از بین می روند. ضربات در پی هم به او وارد می شود و این زن می باید باز هم ایستادگی کرده و پیش رود.
با خواندن قصه بیشتر به پیچیدگی های رنجی که سرنوشت برای وی رقم زده است آگاه خواهید شد.