نظریه های فراگردی چگونگی و چرایی برانگیختگی افراد را توصیف می کنند. دو نظریه مشهور عبارتند از نظریه برابری و نظریه انتظار.
نظریه برابری
نظریه برابری مبتنی بر پیش فرض ساده ای است که آدمها می خواهند با آنان منصفانه برخورد شود، این موضوع به طور بسیار پر رنگ تری در محیط سازمان و کار نمایان می شود. بنابراین نظریه برابری باوری است که در مقایسه با دیگران با ما منصفانه برخورد شده است و نا برابری باوری است که در مقایسه با دیگران با ما غیر منصفانه برخورد شده است.
نظریه برابری که برای نخستین بار به وسیله ی آدامز مطرح شد، فقط یکی از چندین نظریه ای است که از فراگرد قایسه اجتماعی ناشی شده است. مقایسه اجتماعی عبارت است از ارزیابی وضعیت خودمان در چهارچوب وضعیت هایی که سایرین دارند.
هنگامی که آدمها احساس بی عدالتی در برخورد در محیط کار کنند برانگیخته می شوند تا بی عدالتی را بر طرف کنند و برابری برقرار شود.
آدمها در سازمان نخست نحوه ی برخورد سازمان با خودشان را مورد ارزیابی قرار می دهند. آنگاه شخص نحوه ی برخورد سازمان را با خودش در مقایسه با دیگران ارزیابی قرار می دهد. این مقایسه می تواند با فرد دیگری در همان گروه کاری صورت پذیرد یا با فردی که در بخش دیگری از سازمان فعالیت می کند یا حتی با ترکیبی از افراد که در سراسر سازمان پخش باشند، انجام شود. سه دیگر فرد پس از ارزیابی برخورد سازمان با خودش و با دیگران ،وضعیت خود را با وضعیت دیگران مقایسه می کند و پس از آن احساس عدالت یا بی عدالتی در برخورد را درک می کند و بر حسب شدت این ادراک یکی از واکنش های زیر از خود نشان می دهد:
سخت ترکار کند.
در برنامه های آموزشی تخصصی شرکت کند یا به دانشگاه برود.
سخت تلاش نکند .
ساعت استراحت را طولانی کند
تقاضای افزایش حقوق کند.
تقاضای پست جدید کند.
تقاضای پرداخت کم کند.
غیبت یا ترک خدمت کند.
خود را متقاعد سازد که نهاده های معینی اهمیت ندارند. یا خود را متقاعد سازد که دیگری شغل یکنواخت و کسل کننده دارد.
شخص نتیجه گیری کند که دیگری تجربه بیشتری دارد یا سخت تر کار می کند، یا دیگری عنوان مهمتری دارد.
شخص جدیدی را برای مقایسه انتخاب کند. یا شغل فعلی خود را با شغل قبلی اش مقایسه کند.
آدامز فراگر مقایسه برابری را بر مبنای نسبت ورودی به خروجی توصیف می کند. ورودی، آورده های فرد مانند سطح تحصیلات، تجربه، کوشش و وفاداری به سازمان است. نتایج عبارت است از : آنچه فرد مانند حقوق، شناسایی، روابط اجتماعی، پاداش درونی در ازای آورده هایش از سازمان دریافت کند.
بخشی از ارزیابی فرد از ورودی ها و نتایج هم برای خودش و هم دیگران مبتنی بر اطلاعات عینی ( برای مثال حقوق خود فرد ) است و بخشی از آن مبتنی بر ادراکات فرد ( مانند مقایسه میزان شناسایی که دیگران دریافت کرده اند) است. ادراک برابری به این معنی نیست که نتایج ورودی های با هم برابر باشند، بلکه فقط نسبت آنها باید یکسان باشد. اگر فرد مورد مقایسه در برابر تلاش بیشتر دریافت بیشتری نیز داشته باشد به شرط آنکه نسبت نتایج به ورودی یکسان باشد، پذیرفته خواهد شد.
در مطالب آتی نظریه برابری را بیشتر مورد ارزیابی قرار خواهید داد و واکنش ها نسبت به آن را بررسی خواهیم کرد.
هانا
دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت 11:20