هم همه

هم همه

هم همه

هم همه

تحقیق و توسعه ی داخلی و خارجی در موفقیت سازمان

تحقیق و توسعه ی داخلی و خارجی،  چگونه؟

توزیع هزینه میان فعالیت های تحقیق و توسعه بر حسب شرکت و صنعت متفاوت است، اما کل هزینه های تحقیق و توسعه به طور کلی از هزینه های آغاز به کار تولید و بازاریابی فراتر می رود. معمولا از چهار رویکرد به تعیین بودجه ی تحقیق و توسعه استفاده می شود:

-    تامین مالی پیشنهادهای پروژه ی هرچه بیش تر
-    استفاده از روش درصد فروش
-    تعیین بودجه در حدود همان مقداری که رقبا برای تحقیق و توسعه صرف می کنند
-    تصمیم گیری در این موزد که به چه مقدار محصول جدید و موفق نیاز هست و آن گاه برگشت به عقب و برآورده کردن سرمایه گذاری تحقیق و توسعه ی مورد نیاز.
تحقیق و توسعه در سازمان ها می تواند به دو شکل اصلی ظاهر شود:

-    تحقیق و توسعه ی داخلی که در آن سازمان بخش تحقیق و توسعه ی خود را به راه می اندازد
-    سپردن تحقیق و توسعه به بیرون از شرکت که در آن یک شرکت از محققان مستقل یا موسسات مستقل برای توسعه ی محصولات خاص استفاده می کند.

بسیاری کمپانی ها از هر دو رویکرد برای توسعه ی محصولات جدید استفاده می کنند. رویکردی که در استفاده از کمک تحقیق و توسعه ی خارجی رواج گسترده ای دارد، ایجاد پیمان مشترک با شرکت دیگر است. نقاط قوت یا همان قابلیت های تحقیق و توسعه و نقاط ضعف  یا همان محدودیت های آن نقش مهمی در تدوین استراتژی و اجرای استراتژی بازی می کنند.

اغلب شرکت ها، به دلیل تغییر نیازها و سلایق مشتری، تکنولوژی های جدید، کوتاه شدن چرخه های عمر محصول و افزایش رقابت داخلی و خارجی، هیچ راهی جز توسعه ی مداوم محصولات جدید و بهتر در مقابل ندارند. کمبود ایده برای توسعه ی محصولات جدید، افزایش رقابت جهانی، افزایش قسمت بندی بازار، گروه های نیرومندی که علائق خاصی را دنبال می کنند و افزایش مقررات دولتی ، عواملی هستند که توسعه ی محصوات جدید را دشوارتر ،پر هزینه تر و پر ریسک تر می کنند. برای مثال، در صنعت داروسازی، تنها یکی از هر چند هزار دارو که در آزمایشگاه تولید می شود، به قفسه ی داروخانه ها راه میابند. سکارپه لو، بولتون و هافر بر این امر تاکید دارند که استراتژی های متفاوت به قابلیت های تحقیق و توسعه ی متفاوت نیاز دارند:

تاکید تلاش های تحقیق و توسعه می تواند بسته به استراتژی رقابتی شرکت به شدت متفاوت باشد. برخی بنگاه ها می کوشند رهبران بازار باشند و به کمک نوآوری، محصولات تازه ای را روانه ی بازار کنند و این در حالی است که دیگران به این رضایت می دهند که دنباله روی بازار باشند و به توسعه ی محصولاتی بپردازند که هم اکنون در دسترس همه هست. مهارت های اصلی مورد نیاز برای پشتیبانی این استراتژی ها بسته به این که آیا تحقیق و توسعه قرار است نیروی محرکه ی استراتژی رقابتی را تشکیل دهد یا نه، تفاوت می کنند.

 در مواردی که به بازار بردن محصولات جدید نیروی محرکه ی استراتژی را تشکیل می دهد ،فعالیت های تحقیق و توسعه باید گسترده باشند. در این حالت واحد تحقیق و توسعه باید قادر باشد دانش علمی و تکنولوژیک را به پیش ببرد. از آن دانش بهره گیرد و ریسک های مرتبط با ایده ها ،محصولات ، خدمات و الزامات تولید را مدیریت کند.

چشم انداز محیط طبیعی

مدیریت استراتژیک سلامتی خود
سرمقاله ی بیزینس ویک در 26 فوریه ی سال 2007 به تفصیل به این مسئله می پردازد که چگونه شرکت ها تمامی تلاش خود را به خرج می دهند تا هزینه های شتابناک حق بیمه های درمانی کارکنان را کاهش دهند. بسیاری شرکت ها نظیر کمپانی اسکاتس میراکل- گرو، که مقر آن در ماریزویل اوهایو قرار دارد، آی بی ام و مایکروسافت، به اجرای برنامه های بهزیستی پرداخته اند و کارکنان خود را ملزم می کنند یا سالم تر زندگی کنند یا حق بیمه های بالاتری بپردازند.

کارکنانی که چنین می کنند و سالم تر زندگی می کنند، پاداش دریافت می دارند. به سفرهای رایگان می روند و حق بیمه های پایین تر پرداخت می کنند و این در حالی است که کارکنانی که خود را مطابقت نمی دهند، حق بیمه های بالاتر پرداخت می کنندو مزایای " سلامتی" دریافت نمی کنند. بهزیستی کارکنان برای بسیاری شرکت ها به یک مسئله ی استراتژیک تبدیل شده است. اغلب شرکت ها به عنوان بخشی از اطلاعات درخواست شغل خواستار بررسی سلامت فرد می شوند و سالم بودن بیش از پیش به یک عامل استخدامی تبدیل می شود. مایکل پورتر، از مولفان کتاب باز تعریف مراقبت های درمانی، می گوید: " ما خیال می کنیم که می توانیم با خوردن هات داگ خود را خفه کنیم ،در مسابقه ی کیک خورید از همه سبقت بگیریم و همه روزه بنوشیم و جامعه از ما مراقبت کند. ما نمیتوانیم اجازه دهیم افراد هزینه های کمپانی را به آسمان برسانند زیرا نمی خواهند به مشکلات سلامتی خود بپردازند".
برنامه های بهزیستی نظیر برنامه ای که در شرکت اسکاتس به اجرا در می آیند، تا کارکنان به زندگی سالم تر دست یابند، مشاوره در اختیار کارکنان قرار می دهد و می کوشد تا سبک زندگی آنها را تغییر دهد. برای مثال ، چربی ها ی اشباع نشده یکی از عوامل عمده ی بیماری قلبی به شمار می روند. طبق مقاله ای که اخیرا منتشر شده است، حذف تقریبا کامل چربی های اشباع نشده از رژیم غذایی انسان ریسک حمله ی قلبی در او را به میزان 19 درصد کاهش می دهد. شهر نیویورک که اکونو رستوران ها را ملزم کرده است میزان چربی های اشباع نشده ی غذاهای آماده ی خود را به اطلاع آنها برسانند. شیکاگو در صدد اعمال ممنوعیت مشابهی در مورد چربی های اشباع نشده است. دانمارک در سال 2003 به نخستین کشوری تبدیل شد که مقررات اکید در مورد چربی های اشباع نشده اعمال کرد.